بسم رب الشهدا
در این روزهایی که گذشت به خصوص میان دوستان و آشنایان، شاید سخت تر از تشخیص اصل فتنه این بود که بفهمیم کدام حرف و یا عمل میتواند مصداق فتنه انگیزی باشد. آنقدر حرفهایی که میزدند به هم شبیه بود و انقدر نگرانیها و دلواپسیها مشابه بود که گاهی تشخیص درست و غلط بودن حرف ها از تمیز میان رشته های نخی که در هم تنیده اند سخت تر میشد. ......من میگفتم که زمان درستی همه چیز را مشخص میکند و انها هم.من میگفتم که برای شناخت هر جریان فکری باید به مدعیان آن جریان توجه کرد و آنها هم. من میگفتم که امان از خود فراموش شده شهدا و آنها هم.
هر چند که من به درستی خط ولایت ایمان و باور داشتم و دارم اما همیشه میترسیدم از اینکه این افراد را به تمامت زیر سوال ببرم. میترسیدم و البته میترسم از وسوسه شیطانی که کلب معلَم است و منتظر اشاره ای از نفس اماره، تا بر ایمان من خروش کند. به قضاوت که میرسیدم سکوت میکردم چون این ویژگی فتنه میان مومنین است که فضا آن چنان غبار آلود می شود که تشخیص راه را سخت میکند. مولا و سید و امامم در آن ایام امر به بصیرت می کردند و بصیرت را جایی به معنای گفتن میدانستند و جایی به معنای نگفتن. و از آنجا که اقتدای به امام بر ما فرض است با احتیاط کامل مانند کسی که در تاریکی راه میجوید با تکیه بر فرامین بی مانند ایشان دست بر دیوار هدایت علوی شان طی طریق می کردم.
آن روزها با همه تنش ها و سوالها گذشت و حالا که مولایم و امامم از تمامی آن اتفاقات به واکسیناسیون نظام مقدس جمهوری اسلامی یاد می کنند ، من جرات پیدا میکنم که بگویم خوابی که دشمنان فرصت طلب این مرزو بوم برای کشورم تدارک دیده بودند به جز رویای کودکانه چیز دیگری نبود. و این کلام امامم آب پاکی را بر دستشان ریخت. آنجایی که دل میسوزاندند برای آن مهر ه هایی که حالا طرد شده اند ؛حرف مولایم ثابت کرد که این ریزش ها به جز تب بعد تزریق واکسن چیز دیگری نیست. و کدام مادر است که از ترس تب خفیف فرزندش بعد از تزریق واکسن، او را در برابر بیماری ها واکسینه نکند. و فراموش نمیکنم که بگویم؛ اگر الان شعله های نفاق خوابیده و غبار ها فروکش کرده و تشخیص حق و باطل ممکن شده فقط و فقط نتیجه درایت امامم سید علی روحی فداه است. اگر نبود سعه صدر ایشان و اگر نبود فرصتی که نظام مقدس جمهوری اسلامی به این افراد داد؛ ختم این غائله به این سادگی و با کمترین هزینه قطعا امکان پذیر نمیشد.
هر چه بیشتر به نهج البلاغه به عنوان چراغ راه مراجعه میکنم بیشتر میفهمم که منش و سلوک امامم در این ایام برگرفته از رهنمودهای بی مانند مولایمان علی است، و حالا که صبح کرامت علوی بر آسمان کشور تابیدن گرفته بهترین مرجع برای توصیف اتفاقاتی که رخ داد در نظرم کلام گهربار مولایم علی بن ابیطالب است.آنجا که در توصیف منافقین چنین می فرمایند:
اى بندگان خدا! شما را به ترس از خدا سفارش مى کنم، و شما را از منافقان مى ترسانم، زیرا آنها گمراه و گمراه کننده اند، خطاکار و به خطاکارى تشویق مى کنند، به رنگهاى گوناگون ظاهر مى شوند از ترفندهاى گوناگون استفاده مى کنند، براى شکستن شما از هر پناهگاهى سود مى برند، و در هر کمینگاهى به شکار شما مى نشینند، قلبهایشان بیمار، و ظاهرشان آراسته است، در پنهانى راه مى روند، و از بیراهه ها حرکت مى کنند، وصفشان دارو، و گفتارشان درمان اما کردارشان دردى است بى درمان، بر رفاه و آسایش مردم حسد مى ورزند، و بر بلا و گرفتارى مردم مى افزایند، و امیدواران را ناامید مى کنند، آن ها در هر راهى کشته اى، و در هر دلى راهى، و بر هر اندوهى اشکها مى ریزند، مدح و ستایش را به یکدیگر قرض مى دهند، و انتظار پاداش مى کشند، اگر چیزى را بخواهند اصرار مى کننند و اگر ملامت شوند، پرده درى مى کنند، و اگر داورى کنند اسراف مى ورزند. آنها برابر هر حقى باطلى، و برابر هر دلیلى شبهه اى، و براى هر زنده اى قاتلى، و براى هر درى کلیدى، و براى هر شبى چراغى تهیه کرده اند، با اظهار یاس مى خواهند به مطامع خویش برسند، و بازار خود را گرم ساز ند، و کالاى خود را بفروشند، سخن مى گویند اما به اشتباه و تردید مى اندازند، توصیف مى کنند اما فریب مى دهند، در آغاز، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست مى کشانند، آنها یاوران شیطان و زبانه هاى آتش جهنم مى باشند. (آنان پیروان شیطانند، و بدانید که پیروان شیطان زیانکارانند.)
حالا که غبار فتنه خوابیده دیگر آن چند سطر ابتدایی صحبتم محلی از اعراب ندارد. چرا که هر چه میگذرد هم داستانی اصحاب فتنه با جبهه نفاق آشکار تر می شود. نیازی نیست که اطلاعات خاصی داشته باشی و یا اخبار را از موضع خاصی دنبال کنی همین نگاه کردن به رفتار اصحاب فتنه کافی است تا این توصیفات روشن مولا را به یاد بیاوری.
که در نظرم کار این روزهایشان مصداق این قسمت است:
با اظهار یاس مى خواهند به مطامع خویش برسند، و بازار خود را گرم ساز ند، و کالاى خود را بفروشند، سخن مى گویند اما به اشتباه و تردید مى اندازند، توصیف مى کنند اما فریب مى دهند
و رفتار دیروزشان یادآور این بخش:
بر بلا و گرفتارى مردم مى افزایند، و امیدواران را ناامید مى کنند، آن ها در هر راهى کشته اى، و در هر دلى راهى، و بر هر اندوهى اشکها مى ریزند، مدح و ستایش را به یکدیگر قرض مى دهند، و انتظار پاداش مى کشند، اگر چیزى را بخواهند اصرار مى کننند و اگر ملامت شوند، پرده درى مى کنند
قضاوت ساده ست و این شعار همیشگی ماست که:
مرگ بر منــــــــــــــــــــــــــــــــــافق
و انها که هنوز بر سعه صدر نظام با جریان نفاق حساب میکنند بدانند که به زودی میرسد آن روزی که در پیشگاه مردم برای پاسخگویی حاضر خواهند شد.که نظام اسلامی به برکت خون شهدا هیچ مدارا و مناسبتی با جبهه نفاقنداشته، ندارد و نخواهد داشت. اگر شک دارید تاریخ سیاسی همین چند سال اخیر را مرور کنید و ببنید که هر غیرممکنیبا ایمان به خدا و تکیه بر قدرت امت برای ما ممکن است
----------------------------------------------------------
پ.ن: شرمنده اگر متن طولانی شد.امیدوارم که از حوصله شما خارج نباشد
نظرات شما: نظر